جدول جو
جدول جو

معنی درمن هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

درمن هکاردن
معالجه کردن، بهبود بخشیدن بیمار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

الک کردن، غربال نمودن، جدا ساختن ریز و درشت و مرغوب و نامرغوب
فرهنگ گویش مازندرانی
جداسازی شلتوک از ساقه، آماده کردن خرمن
فرهنگ گویش مازندرانی
وارونه کردن، سر و ته کردن، سرگرم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیمانه کردن، اندازه گیری مساحت زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
کوله باری را به دو بند ترکه ای بستن
فرهنگ گویش مازندرانی
گمان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خرد کردن، کسی را تحت تأثیر قرار دادن، مضروب کردن، تنبیه
فرهنگ گویش مازندرانی